تا در بیت الحرام از آتش بیگانه سوخت / کعبه ویران شد، حرم از سوز صاحبخانه سوخت 

شمع بزم آفرینش با هزاران اشک و آه / شد چنان، کز دود آهش سینۀ کاشانه سوخت 

آتشی در بیت معمور ولایت شعله زد / تا ابد زآن شعله، هر معمور و هر ویرانه سوخت 

لیل حُسن قِدَم چون سوخت از سر تا قدم / همچو مجنون، عقل رهبر را دل دیوانه سوخت 

گلشن فرّخ فر توحید آن دم شد تباه / کز سموم شرک، آن شاخِ گل فرزانه سوخت 

گنج علم و معرفت، شد طعمه افعی صفت / تا که از بیداد دونان گوهر یکدانه سوخت 

حاصل باغ نبوت رفت بر باد فنا / خرمنی در آرزوی خام آب و دانه سوخت 

کرکس دون، پنجه زد بر روی طاووس ازل / عالمی از حسرت آن جلوه مستانه سوخت 

آتشی، آتش پرستی در جهان افروخته / خرمن اسلام و دین را تا قیامت سوخته 

آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

آن یار که عهد دوستاری بشکست

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

سوخت  ,سوخت ,بیت ,آتش ,زد ,معمور ,در بیت ,بیگانه سوخت ,تا در ,از آتش ,آتش بیگانه

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه محصولات گرافیکی چنل دارک اساطین اخبار ورزشی مطلب فا آرامش نوشته های آرمان پهلوانی چانه گیر(دیوایدر) خمیر hh «بانوی قصه»