آن یار که عهد دوستاری بشکست  /  می‌رفت و منش گرفته دامان در دست

می‌گفت دگرباره به خوابم بینی  /  پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست

آن یار که عهد دوستاری بشکست  /  می‌رفت و منش گرفته دامان در دست

می‌گفت دگرباره به خوابم بینی  /  پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

آن یار که عهد دوستاری بشکست

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

  ,عهد ,دوستاری ,یار ,بینی  ,پنداشت ,آن یار ,عهد دوستاری ,که عهد ,یار که ,پنداشت که

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ابی عالی | دانلود همه آهنگهای ابی عالی سیسمونی شاپرک میسان Music Maker طراحی بروشور کارت ویزیت تراکت لوگو کاتالوگ مطالب جالب مد gta v Web قابلمه دانلود آهنگ جدید