در کوچه ی درویشان یک شب گذرم افتاد / بر محفل بی خویشان آنجا نظرم افتاد

دیدم که خِرَد آنجا بنشسته زده زانو / مست از مِی یا حیدر، در زمزمه ی یاهو

عقل و خِرَد و دینم نذر قدمش کردم / از کوچه ی درویشان میل حرمش کردم

در شهر نجف دیدم لیلا و زلیخا را / در طوف حرم دیدم من آدم و عیسی را

دیدم که علی باشد در مسند سلطانی / جبریل و مَلَک جمله در خدمت دربانی

همراز پَیمبَر را بر تخت شرف دیدم / من صورت یحیی را در شاه نجف دیدم

در سجده ی او دیدم هم آسیه هم موسی / دیدم که به درگاهش عرش آمده پابوسی

شمس و قمری دیدم، در نور دو عین او / بر جانب او دیدم نـور حسنین او

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست

آن یار که عهد دوستاری بشکست

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

ی ,افتاد ,درویشان ,نجف ,کوچه ,آنجا ,ی درویشان ,نجف دیدم ,او دیدم ,شب گذرم ,دیدم که

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش ووکامرس برای مبتدیان دوردور محمد امین نایبی مرجع رسمی مقالات عطر روشنایی qshop14005 آثار و آراء سید نصراله شاهرخی سلام موزیک قلمی ClinicRavan Mehraban شراره های موج زن